تبدیل شکافهای سیاسی به جنگ تمام عیار در کابینه جنگ اسرائیل
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۸۷۵۹۵
به گزارش قدس آنلاین؛ با گذشت سه ماه از طولانیترین و پرهزینهترین جنگ غیرمتعارف اسرائیل، نیروهای مسلح این کشور به بهانه مهمی برای فشار بر دولت افراطی نخستوزیر بنیامین نتانیاهو تبدیل شدند و این تحولات مهم هم از نظر سیاسی و هم از نظر امنیتی در مقطعی حیاتی برای تل آویو رخ میدهد. در بحبوحه اختلافات داخلی مداوم بر سر راهبردهای پس از جنگ غزه و قطعنامههای پیشنهادی برای تقاضای تبادل اسیران حماس، تغییر منفی در افکار عمومی بینالمللی و منطقهای در مورد حمله ۱۳ هفتهای اسرائیل به غزه، استرسهای بیشتری را ایجاد کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تغییرات عمیق در کابینه جنگ اسرائیل
در عین حال، تشدید اوضاع در جبهه شمالی با حزب الله، ارتش اسرائیل را مجبور به تشکیل کمیتهای برای بررسی کاستیهای سیاسی، امنیتی و نظامی کرد که منجر به عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر شد. این تصمیم ارتش اسرائیل باعث ایجاد غوغای سیاسی، به ویژه از سوی جناحی که در مورد چگونگی برخورد با تشدید فعالیتهای مقاومت فلسطینی ناشی از تشکیل دولت ائتلافی نتانیاهو نامطمئن است شده است؛ کدولت ائتلافی که با افراط گرایی و تصمیمات بحث برانگیز، حتی با معیارهای مشخص شده رژیم صهیونیستی سر جنگ دارد. در جلسه اخیر کابینه، وزرای راست افراطی و ملیگرای صهیونیست از تصمیم «هرزی حلوی» رئیس ستاد ارتش برای بررسی ناکامیهای اطلاعاتی و عملیاتی منتهی به عملیات مقاومت ۷ اکتبر انتقاد کردند و مدعی شدند که تشکیل کمیسیون تحقیق در جریان جنگ غزه به ارتش و روحیه سربازان آسیب وارد میکند. برخی از اعضای کابینه برای خنثی کردن انتخاب «شائول موفاز» وزیر دفاع سابق به عنوان رئیس کمیسیون تحقیق به دلیل نقش وی در طرح خلع سلاح یکجانبه اسرائیل از غزه در سال ۲۰۰۵ دست به ائتلاف زدند.شکافها در کابینه جنگ رژیم صهیونیستی آنچنان عمیق شده است که طبق گزارش رادیو ارتش رژیم اسرائیل افراد نزدیک به نتانیاهو در لیکود در حال بررسی طرحی برای ادامه دولت جنگ در صورت استعفای گانتس هستند. این طرح شامل جایگزینی گالانت با لیبرمن در وزارت دفاع است.
تبدیل شکاف در کابینه جنگ اسرائیل به جنگ علنی
«یوآو گالانت» وزیر دفاع و «بنی گانتز» عضو کابینه اضطراری دفاع قاطعانه از تصمیم هالوی مبنی بر زمان بندی برای تشکیل کمیته تحقیق شده است. آنها بر اهمیت تشکیل کمیته تحقیق به دلیل درس گرفتن از اشتباهات گذشته، رسیدگی به شکافهای امنیتی و آماده سازی برای درگیریهای احتمالی گستردهتر، به ویژه با حزب الله لبنان تأکید میکنند. با این حال، موضع نتانیاهو علیرغم این واقعیت که او جلسهای را درباره برنامههای پس از جنگ برنامه ریزی کرده بود در این مورد مبهم است؛ موضوعی که به نظر می رسد نخست وزیر کنونی رژیم صهیونیستی با توجه به خطرات احتمالی سیاسی و شخصی اش در آینده تمایلی به پرداختن به آن ندارد.
اعضای کابینه دست راستی نتانیاهو تشکیل کمیته تحقیق را ابزاری برای تضعیف بیشتر دولت کنونی که در حال حاضر متزلزلتر از هر زمان دیگری است، میدانند؛ آنها میدانند که یافتههای این کمیسیون میتواند بهویژه برای ائتلاف حکومتی آنها که از زمان شکلگیری آن، دستور کار متمرکز بر سرکوب فلسطینیهای تحت اشغال و خفه کردن آرمانهای ملی آنها را اجرا کرده است، مضر باشد. دستور کاری که کارشناسان امنیتی و نظامی در اسرائیل به طور مداوم هشدار دادهاند که میتواند به شدت سطح خشونت تلافی جویانه علیه شهرک نشینان را تشدید کند و اوضاع امنیتی را، چه در نوار غزه و چه در کرانه باختری و قدس اشغالی، تشدید کند.
بنابراین، عناصر افراطی کابینه به درخواست نتانیاهو تلاش میکنند تا همه بحثها و تحقیقات درباره شکستها و عللی را که منجر به سیل الاقصی و پیامدهای آن شد، به تعویق بیندازند، چرا که اطمینان دارند هزینههای سیاسی قابل توجهی از قبل این تحقیقات متحمل خواهند شد. مخالفان آنها در این رابطه، چهرههایی مورد وثوق واشنگتن هستند، افرادی مانند هالوی، گالانت و گانتز که در این میان گالانت، بدون شک مورد حمایت ایالات متحده است و آرزو دارد که رهبری چرخه سیاسی بعدی اسرائیل را به عهده بگیرد که این تمایل با نگاه به نتایج نظرسنجی های که او را فرد محبوبی نسبت به رقیب اصلی خود، نتانیاهو نشان میدهند، تقویت کرده است.
تنشهایی که از قبل از ۷ اکتبر بین دو شخصیت کلیدی سیاسی اسرائیل یعنی نتانیاهو و گالانت که با اختلافات بر سر مواضع سیاسی و روابط بسیار متفاوت آنها با آمریکا آغاز شده همچنان ادامه دارد و تشدید هم شده است. پس از تشکیل ائتلاف افراطی نتانیاهو، کاخ سفید مانند کسی که مبتلا به طاعون شده از نتانیاهو دوری و در همان حال از سیاستهای گالانت استقبال میکند. نخستوزیر اسرائیل که از این رویکرد واشنگتن خشمگین است، سعی کرد از سفر وزیر دفاع وقت خود به ایالات متحده برای حضور در جلسات امنیتی جلوگیری کند. این اختلاف اخیراً بر سر ممانعت نتانیاهو از برگزاری جلسات خصوصی گالانت با سران موساد و شین بت جدیتر شده است و این اختلافات به فضای عمومی هم سرایت کرد و وزیر دفاع اسرائیل نتانیاهو را به اسیب رساندن به امنیت اسرائیل متهم کرد.
در این بین حلوی رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی، تلاش کرده است هماهنگی مستمر و قوی با دولت آمریکا را حفظ کند و به دنبال این است که به هر شکلی شده خود را از ترکشهای شکستهای سیاسی که منجر به شعله ور شدن گسترده جنگ در مناطق فلسطینی شده است دور نگه دارد و قربانی نشود؛ خشونتهایی همچون قتل عام در نابلس و هواره در فوریه سال گذشته، تهاجم رژیم اشغالگر به مسجد الاقصی، حملات خشونت آمیز شهرک نشینان به وحشتی منجر شد که اساساً به عامل و نیرو محرکه آغاز عملیات طوفان الاقصی توسط مقاومت فلسطین تبدیل شد.
چشمها به افزایش تنشها درمرزهای شمالی
البته به همان اندازه که ابعاد سیاسی تشکسیل کمیته تحقیقات در آینده سیاسی اراضی اشغالی مهم است، آمادگی رژیم صهیونیستی برای درگیری احتمالی با حزب الله در امتداد مرز شمالی فلسطین اشغالی نیز حائز اهمیت است. علیرغم اقدامات دیپلماتیک دولت بایدن برای کاهش تنش ها بین حزب الله و اسرائیل و رسیدگی به بحران شهرک نشینان آواره اسرائیلی که خانههای خود را برای فرار از درگیریهای مرزی رها کردهاند، در این مقطع به دلیل تشدید درگیریها در مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی، بازگرداندن شهرک نشینان به امری غیرممکن تبدیل شده است. اما فشار سیاسی ناشی از بیخانمان شدن دهها هزار اسرائیلی همچنان ادامه دارد و این آوراگان مثل همتایان جنوبیشان که بر اثر حوادث ۷ اکتبر آواره شدهاند، اقدامات ارتش اسرائیل را زیر سوال میبرند.
از طرفی از دست رفتن اعتماد به توانایی بازدارندگی اسرائیل چالش مهمی را در سرزمینهای اشغالی ایجاد کرده است و ارتش تلاش میکند با ابلاغ طرحهای دفاعی جدید و متحمل شدن هزینههای قابل توجه برای استحکام بخشیدن به شهرکها با آن مقابله کند. همزمان، ایالات متحده تلاش میکند از طریق «آموس هوخشتاین» نماینده ویژه خود مذاکراتی را از طریق کانالهای فرانسوی، با هدف متقاعد کردن حزب الله به عقب نشینی چند کیلومتری از مرز انجام دهد. با این حال حزب الله به این پیشنهاد که بخشی از مجموعه گسترده تری از راه حل ها که شامل حل و فصل اختلاف لبنان با اسرائیل بر سر ۱۳ نقطه مرزی است تاکنون پاسخ مثبتی نداده است و پایان تنشها را مستلزم پایان جنگ در غزه میداند و به نوبه خود هرگونه بحث در مورد اقدامات نظامی با اسرائیل را مشروط به توقف جنگ نسل کشی در غزه می داند.
تلاشها برای کاهش تنشها در مرزهای شمالی اراضی اشغالی در حالی با شکست مواجه شده است که اخیرا آویگدور لیبرمن، رهبر حزب افراطی اسرائیل بیتنا، پیشنهاد اشغال جنوب لبنان را مطرح کرده و خواستار حضور نیروهای سازمان ملل در منطقه بین رودخانه لیتانی و مرز با فلسطین اشغالی شده است و ارتش این رژیم به ترور فرماندهان حزب الله ادامه میدهد؛ اقدامی که با واکنش تند حزب الله از جمله هدف قرار دادن مرکز فرماندهی ارتش اشغالگر در شمال همراه شده است. در حالی که همه چیز برای آغاز درگیری بین حزب الله و اسرائیل مهیا به نظر می رسد ارتش اسرائیل با درک پیامدهای فاجعه بار بالقوه یک رویارویی تمام عیار با حزب الله که توانایی های تهاجمی، تسلیحاتی و اطلاعاتی هولناک و ناشناخته ای در اختیار دارد، مشتاق است قبل از وارد شدن به هر گونه اقدام دیگری، به علل اصلی شکستهای اخیر خود در نبردها رسیدگی کند.
انتهای پیام/
سیداحمد موسویمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: جنگ غزه اسرائیل بنیامین نتانیاهو بنی گانتز لیبرمن فلسطین رژیم صهیونیستی کابینه جنگ ارتش اسرائیل کمیته تحقیق تشکیل کمیته شهرک نشینان حزب الله وزیر دفاع ۷ اکتبر تنش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۸۷۵۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ شکاف بزرگ در روابط رژیمصهیونیستی با غرب طی جنگ طوفان الاقصی
رژیمصهیونیستی فرزند دور از وطن و دوستداشتنی غرب است. علیرغم فاصله زیاد و دشواریها، اروپا و آمریکا این فرزند را با وجود مشکلاتی که از بدو تولد داشته، با تنفس مصنوعی زنده نگه داشتهاند. این ولد چموش، اما امروز که از نفس افتاده بهدنبال قربانی کردن منافع اولاد و صاحبان خود است. نتانیاهو برای آنکه خود و همسرش مدت بیشتری از مواهب نخستوزیری بهره ببرند قصد دارد با اجرای برنامههایی هزاران سرباز غربی را در منطقه طعمه مرگ کرده و داراییهای این مجموعه را در سراسر جهان در معرض خطر قرار دهد.
آنچه نتانیاهو را برای اجرای این نقشهها و مانورهای سیاسی توانمند ساخته است، ارتباطات و قدرت گسترده لابی صهیونیستی در جهان است. با این وجود لابی صهیونیسم در جهان همانند سابق قدرتمند نیست. در درون این لابی منافع متعارضی بروز کردهاند بهگونهای که امروزه بخش قدرتمندی از این لابی سیاستهای نتانیاهو را برخلاف حیاتیترین عناصر زندگی و حیات خود میدانند. جنایتهای دولت رژیم در غزه باعث شده تا یهودیان در غرب از هر سو با تهدید مواجه شوند.
یهودیستیزی نهادینه در غرب، مسلمانان و گروههای لیبرال همه و همه به معضلی برای یهودیان غربنشین تبدیل شده و آنها را به اجرای مانورهایی برای رهایی از معضلات کشانده که شامل اعلام ضدیت علنی به اقدامات رژیم میشود. لابیصهیونیستی در مناطق دیگر جهان نیز از نفس افتاده است. دولت روسیه و چین طی ماههای اخیر روی خوشی به رژیم نشان نداده و در برهههایی ناخوشیهایی را به تلآویو تحمیل کردهاند. از داخل فلسطین اشغالی تا خارج، از شرق تا غرب و از دوست تا دشمن وضعیت برای رژیم درحال وخامت است.
در روزهای اخیر رسانههای مشهور جهان از احتمال تحت تعقیب قرار گرفتن رهبران سیاسی و نظامی رژیم توسط دادگاه لاهه بهدلیل جنایتهایشان خبر دادهاند. بهطور آشکاری این دادگاه تحت تاثیر محور مقاومت، چین، روسیه، مسلمانان و عربها نیست. این اتفاق اگر رخ دهد نشان میدهد بخش مهمی از غرب نهتنها قصد دارد ترمز نتانیاهو را بکشد بلکه او را بسزای برخی از اقدامات خودسرانهاش که برای غرب گران تمام شدهاند، برساند. در ادامه این گزارش به ۱۰ شکاف بزرگی که در روابط رژیم با غرب طی جنگ طوفان الاقصی شکل گرفته پرداخته شده است.
۱. اختلاف با نهادهای اصلی آمریکا
نهادهای اصیل و ساختارهای دولت عمیق آمریکا با صهیونیستها به مشکل خوردهاند. این موضوع شواهد متعددی دارد که به رسانهها راه یافتهاند. گزارش برخی از رسانههای آمریکایی درباره بروز مخالفتهایی در وزارت دفاع، ستاد ارتش و سازمانهای اطلاعاتی با سیاست حمایتی دولت بایدن در رابطه با رژیم در همین راستا قابل ارزیابی هستند. به نظر میرسد ورود و پررنگ شدن نقش ویلیام برنز رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به سیا در روند تحولات فلسطین اشغالی و منطقه قابل تامل است.
او نیز همانند دیگر مقامات آمریکایی به رژیمصهیونیستی به چشم یک دارایی استراتژیک برای واشنگتن نگاه میکند، اما در فعالیتهایش کمتر بر اثر فعالیت لابیهای صهیونیستی منحرف میشود. شاید رژیم قسمتی از ضلع سیاست مهار ایران باشد که آمریکا پیگیری میکند و از این رو سیاستهای دولت عمیق واشنگتن ضد تهران تند باشد، اما درهرحال حذف عنصر منحرفسازی مثل رژیم میتواند به درک بهتر حقایق کمک کند. امروز ساختارهای آمریکایی بهتر با اقدامات انحرافساز رژیم آشنا شده و دریافتهاند تلآویو میتواند واشنگتن را به ناکجاآباد بکشاند. به زعم عدهای در واشنگتن روبهرو شدن آمریکا با واقعیتها میتواند منافع آمریکا را تامین کند حتی اگر به زیان رژیم تمام شود.
۲. اختلاف با احزاب لیبرال دموکرات
رهبران احزاب لیبرال دموکرات غرب مانند حزب دموکرات فقط برای رای آوردن نیستند بلکه قصد دارند با ایفای نقش در مدیریت جوامع، جایگاه و حضور خود در ساختار قدرت را حفظ کنند. حزب دموکرات آمریکا ایجاد شده و باقی مانده است؛ زیرا میتواند بخشی از مردم و افکار نخبگان را مدیریت کند. اگر عدهای بتوانند از زیر چتر حزب دموکرات خارج شوند، از اهمیت این حزب در ساختار آمریکا کاسته میشود. اگر حزب دموکرات بر علیه آزادیهای مدنی مانند حق اعتراض فعال شود، این مساله ضمن خروج برخی از چتر حزب، دموکراتها را برای مدتی در مناسبات درونحزبی نیز دچار مشکل خواهد کرد.
تعدادی از جناحها و افراد قابل اعتنا در داخل حزب دموکرات مدتهاست سیاستی انتقادی علیه رژیم و دولت نتانیاهو داشتهاند. این گروه امروزه نیز از فروافتادن حزب دموکرات به حمایت کامل از رژیم خودداری میکنند؛ آن هم درحالیکه حزب به شدت تحت تاثیر صهیونیستها قرار دارد. مجموعه این مسائل باعث شده تا جو بایدن نیز از جانبداری کامل از صهیونیستها در جریان خیزش نهاد دانشگاه در آمریکا علیه رژیم خودداری کند. دیگر دموکراتها نیز با ایده جمهوریخواهان برای استفاده از گارد ملی برای برخورد با جریان دانشجویی ضد نتانیاهو خودداری کردهاند. افرادی مانند فرماندار ایالت نیویورک و سناتور تیم کین از میان دموکراتها استفاده از گارد ملی را رد کردهاند.
۳. درگیری با یهودیان لیبرال غربنشین
به «آلبرت انیشتین» پیشنهاد شده بود پس از تاسیس رژیمصهیونیستی رئیس این رژیم شود. حضور او به دلیل تبار اشکنازی، آلمانی بودن و بیشتر از آن اعتباری که در آمریکا و جهان داشت میتوانست برای تلآویو بسیار سودمند باشد. او، اما استاد ماند و فعالیت دانشگاهی در آمریکا را ترجیح داد؛ زیرا آن را برای جایگاه و منافع خود بهتر میدانست. این رد کردن ریشه در یک روند داشت. پس از بروز بحران در اروپا علیه یهودیان، آنهایی که توانمندتر بودند راهی آمریکا و بخشهای فرومانده به فلسطین کوچانده شدند. میان یهودیان غربنشین و شهرکنشین برای مدتها شکاف بحرانسازی وجود نداشته است.
یهودیان لیبرال ارتباطات جمعیتی و اقتصادی مناسبی با ساکنان سرزمینهای اشغالی داشته و از مزایای رژیم بهره میبردند. امروز، اما آنها با تلآویو دچار مشکل شدهاند. جنایتهای رژیم به اسم «دولت یهود» باعث شده در غرب عدهای به این فکر فروروند که شاید برخورد دولتها و جوامع اروپایی با یهودیان در گذشته کار درستی بوده و باید تداوم یابد. نتیجه این تحول در غرب رشد مجدد «یهودیستیزی» است که میتواند زندگی و فعالیت یهودیان غربنشین را با مشکل مواجه سازد. از این رو خود آنان نیز در فاصلهگذاری با رژیم به صف اعتراضات ضد جنگی که علیه نتانیاهو برپا میشود پیوستهاند.
۴. فعال شدن راستگرایان علیه یهودیان غربی
راستگرایان و بیشتر از آن شاخه تندرو آنها میانه خوبی با یهودیان ندارند. آنها اگرچه روی خوشی به رژیم نشان میدهند، اما در داخل مجموعه غرب با یهودیان درگیرند. به همین دلیل یهودیانی که در اروپا و آمریکا زندگی میکنند بیشتر جذب جناحهای لیبرال و ترقیخواه میشوند. در آمریکا یهودیان اغلب طرفدار حزب دموکرات هستند و در انتخابات ریاستجمهوری در الگویی ثابت سه پنجم آنها به نامزد دموکرات رای میدهند.
در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۲، ۷۷ درصد آنها به بایدن رای دادند. راستگرایان که در آمریکا با حزب جمهوریخواه و در قالب تندتر خود به شکل راست افراطی در جریان ترامپیسم قابل مشاهده است در داخل جغرافیای غرب با یهودیان مشکل دارند، اما در خارج از جغرافیای غرب به ویژه داخل فلسطین با آنها همسو هستند. به طور ویژهای از نگاه راستگرایان افراطی اروپا که نظرات تندتری نسبت به همتایان آمریکایی درباره یهودیان دارند، یهودیان در غرب مشکلسازند و باید جایی برای مهاجرت و جذب یهودیان وجود داشته باشد که همان رژیم است. از این رو به شدت از موجودیت رژیم حمایت میکنند تا یهودیان ساکنشده در فلسطین اشغالی مجبور نشوند به آنجا بازگردند. این گروه از رهگذر جنگ غزه درحال احیای ضدیت با یهودیان است.
۵. زد و خورد با مهاجران در غرب
به دلیل وجود جریان دائمی از مهاجرت در جهان و زمانبر بودن فرآیند سلطه بر جغرافیای مقصد و یا ادغام در قوم حاکم بر مقصد، «مهاجران» اغلب بخش مهمی در هر منطقه هستند. غرب نیز به دلیل استعمارگری و تامین نیروی کار از این جوامع و برخی تحولات دیگر میزبان جمعیتهای بزرگی از مهاجران است. در غرب و به طور ویژه اروپا مهاجران در قالبهای عمدهای مانند آفریقاییها، هندیتباران و آسیاییها دستهبندی میشوند که مسلمانان در تمام آنها جایگاه ویژهای دارند. در جمعیتهای آفریقاییتبار و به طور خاص شمالیها مانند تونس و الجزایر جمعیت مسلمان زیادی در غرب وجود دارد. در میان بخش موسع هندیتباران که شامل کشورهای حوزه هندوستان مانند هند، پاکستان و بنگلادش میشود نیز مسلمانان فراوانند. در میان آسیاییتباران که بیشتر به شرق این قاره اطلاق میشود، اندونزیاییها و مالزیاییها مسلمان هستند. علاوه بر این اقوام، گروههای دیگری مانند ترکیهایها نیز حضور قابل توجهی در غرب و در کشوری مانند آلمان دارند. جنایتهای رژیم باعث شده تا این جمعیتهای مسلمان در غرب حول ضدیت با تلآویو و کشتارهایش فعال و همگرا شوند.
۶. بحران تسویهحساب
اقدامات رژیمصهیونیستی غرب را با بحران تسویهحساب روبهرو کرده است. با توجه به اینکه تحرکات رژیم علیه بسیاری از دولتها، ملتها و اقوام است، آنها هرکدام در هر نطقهای که حضور دارند از داراییهای خود برای ضربه به تلآویو استفاده میکنند. برای همین نه بحران بلکه بحرانهای تسویهحساب در سایه اقدامات دولت نتانیاهو غرب را فراگرفته است. تسویهحساب مسلمانان و عربها با رژیم در غرب، تسویهحساب یهودیان لیبرال با یهودیان راستگرای مستقر در تلآویو، تسویهحساب قدرتهای شرقی با رژیم و حتی احتمال تسویهحساب برخی از راستگرایان افراطی با یهودیان، جزئی از بحران کلی تسویهحسابی هستند که اقدامات نتانیاهو باعث بروز آنها در غرب شده است. هرکدام از این بحرانها خود شاخههای مختلفی دارند و در هر نقطه از غرب و با توجه به برهههای زمانی متفاوت، اشکالی از ظهور و بروز را نشان میدهند. استعفای مقامات عرب دولت بایدن مانند استعفای اخیر «هاله غریط» سخنگوی عربزبان وزارت خارجه آمریکا در همین راستا صورت گرفته است. پیش از او نیز «طارق حبش» یکی از مقامات ارشد وزارت آموزشو پرورش آمریکایی که فلسطینیتبار بود نیز از سمت خود استعفا داده بود؛ تسویهحسابهایی عربی در سطح دولت و حزب دموکرات با صهیونیستها.
۷. دفاع صاحب از نایب
تئودور هرتزل، یکی از بنیانگذاران صهیونیسم در کتاب «دولت یهود» خود استدلال کرده بود در صورت تشکیل دولت یهود در فلسطین این دولت قلعه اروپا در برابر آسیا خواهد بود. غرب قصد داشت به هرشکل که شده از شر یهودیان خلاص شود. آنها برای مدتی قصد داشتند یهودیان را به اوگاندا در جنوب آفریقا یا آرژانتین در جنوب آمریکای لاتین بفرستند. یهودیان با جایی مانند اوگاندا موافق نبودند، اما از آرژانتین خوششان میآمد. بسیاری از یهودیان پیش از تشکیل رژیم به آرژانتین رفته بودند و با آن آشنایی و علقه داشتند. اروپا، اما تصمیم داشت در مسیر خلاصی از حضور یهودیان در اروپا آنها را در جایی مستقر کند که به کار غرب بیاید؛ جایی مثل فلسطین که میتوانست پایگاه غرب در جهان اسلام باشد. با وجود تسلیم شدن قارههای آمریکا و آفریقا در برابر غرب، جهان اسلام در مجاورت اروپا همچنان به جوشوخروش ادامه میداد. بر این اساس غرب دولت یهود را در فلسطین ایجاد کرد تا در صورت بروز خیزش در جهان اسلام که میتوانست به زیان منافع غرب تلقی شود، یهودیان «گوشت دم توپ» مسلمانان باشند. حالا نتانیاهو درصدد است آمریکا را برای دفاع از رژیم یا به عبارتی بهتر برای حفظ صندلی خود و راستگرایان تندرو به منطقه بکشاند و به همراه منافع آمریکا، جان سربازان این کشور را به خطر بیندازد.
۸. فاصلهگذاری حیثیتی با تلآویو
غرب به لحاظ تمدنی و ایدئولوژی نسبت به شرق کاستیهای بزرگی دارد. آنچه نیز تحت عنوان دین یا ایدئولوژی در غرب شکل گرفته تا حد زیادی ریشه در شرق دارد. غرب به دلیل وجود چنین ضعفی، بسیار نسبت به داراییهای خود در این حوزهها حساس است. از سوی دیگر تثبیت برتری فیزیکی در میدان نیازمند پذیرش ذهنی آن توسط مغلوبشدگان است. اهمیت مسائل ایدئولوژیک و بینالاذهانی باعث شده غرب اهمیت بالایی برای داشتههای خود در این حوزهها قائل باشد. مسائل اخلاقی، دموکراسی و دفاع از حقوق بشر جزء داراییها، افتخارات و مایه مباهات غرب بر دیگران است. رژیمصهیونیستی، اما با کشتار ۳۴ هزار نفر، زخمی ساختن بیشتر از ۱۰۰ هزار نفر و محاصره میلیونها تن، یکی از بزرگترین داشتههای غرب را به تنهایی زیر سوال برده و به سخره گرفته است. هرچند غرب نیز در این مسیر همراه صهیونیستهاست، اما تلاش دارد برای حفظ داراییهای خود، با فاصلهگذاری نسبت به تلآویو گناه کشتارها را از گردن خود ساقط کند. تلاش برای محکومیت نتانیاهو، توقف صادرات تسلیحات یا درخواستهای موجود در این راستا و صحبت از تحریم شهرکنشینیان تندرو، اقداماتی در این راستا هستند.
۹. مخارج غیرقابل توجیه
کمک مالی آمریکا به اوکراین با کمکها به رژیم قابل مقایسه نیست بهویژه آنکه لابی صهیونیسم قدرت قابل توجهی در واشنگتن دارد. آمریکا اخیرا برای اوکراین ۶۱ میلیارد دلار و برای فلسطین اشغالی ۲۶ میلیارد دلار در نظر گرفته است که در حدود ۹ میلیارد دلار آن نیز مربوط به اقدامات بشردوستانه برای فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه است. بودجه اختصاص یافته برای اوکراین تقریبا ۲.۵ برابر بودجه اختصاص یافته برای رژیم است، اما اگر نسبتهای دیگر نیز در نظر گرفته شوند، هزینههای رژیم بسیار بیشتر از اوکراین بودهاند. اوکراین با روسیه بهعنوان دومین ارتش بزرگ جهان و یک قدرت هستهای درگیر شده و نقشی بزرگ در تضعیف مسکو ایفا میکند. در مقابل، اما رژیم با چند گروه شبهنظامی در نوار غزه با مساحت ۳۶۰ کیلومترمربع درگیر شده و زد و خوردهایی نیز در نوار ۵ کیلومتری در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی دارد. علاوهبر جنگ محدود، تلآویو هماکنون نهتنها نقشی در تضعیف رقبای آمریکا ایفا نمیکند بلکه به عامل قدرتگیری مشروع آنها تبدیل شده است. این مساله نشان میدهد میلیاردها دلار هزینه برای اوکراین دارای توجیه است، اما اختصاص بودجه کلان برای رژیم فاقد توجیهات مناسب است.
۱۰. تضعیف استقلال نسبی دولت یهود
ناتوانی صهیونیستها از مدیریت مسائل خود باعث شده تا ارزش رهبران و دستگاههای آنها در چشم غرب کاسته شود. این خود باعث شده تا غرب تصمیم بگیرد برخی از امور برونسپاریشده به صهیونیستها را بهطور مستقیم در دست بگیرد. ناتوانی مدیریتی صهیونیستها تبعاتی سنگین بر آینده رژیم و موضوع موجودیت آن خواهد گذاشت. این پیامدها از آنجا حائز اهمیت هستند که میتوانند استقلال نسبی رژیم را از بین ببرند.
درپی وقوع حمله ۷ اکتبر رهبران و دستگاههای غربی از رهگذر آشفتگی در رژیم خود برای مدیریت اوضاع به سرزمینهای اشغالی رفته و گروههایی را برای فعالیت در این منطقه مستقر کردند. تداوم حضور آنها و نقشی که در مدیریت امور کلان رژیم یا امور جزئی آن ایفا میکنند با به خطر انداختن استقلال نسبی رژیم میتواند به شورش راستگرایان افراطی منجر شود. آنها پیش از این نیز در واکنش به مواضع و اقدامات دولت آمریکا تاکید کرده بودند رژیم یکی از ایالتهای آمریکا نیست. این مساله با برداشتهای تاریخی یهودیان بیشتر آشکار میشود. یهودیان دولتهای تماما وابسته یهودی را جزء حکومت یهود حساب نکرده و دورههایی را که حکومتهای مستقل یهودی وابسته شدهاند را جزء ایام دولت یهود محاسبه نمیکنند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی